سرورم

آرزوی من دیدار شما نیست،بودن با شماست با شما بودن،برای شما بودن،شما را بودن اگر چنین شد؛ منهم می توانم چون مسیح علیه السلام بگویم: « السلام علی یوم ولدت،و یوم أموت، ویوم أبعث حیا»( مریم:۳۳ ) ویا چون غلام پدرتان : « من مثلی...».
ادامه مطلب

سرورم

تشریف آوردن شما و از شما و شما شدن ما از تمناهایی نیست که در حرز شما آمده: «...سبب لنا سببا لا نستطیع له طلبا»؟ خدایا تو خود سبب ساز آن باش که در ان از ما کاری ساخته نیست «بحق لا اله الا الله ، محمد رسول الله،صلی الله علیه وآله اجمعین».
ادامه مطلب

سرورم

سرورم شما فرموده اید: «اکثروا الدعا بتعجیل الفرج ...» (کمال الدین۲: ۴۸۵)؛ ولی ما _اولا_ زیاد که نه، اصلا دعا نمی کنیم؛ اگر هم بکنیم، دعا می خوانیم، آن هایی را هم که نمی خوانیم آن قدر حفظ هستیم که گفتن آن ها برای ما لق لق زبان شده. سرورم اصلا ظهور شما و دوری از شما برای ما دغدغه نیست؛ دغدغه ما نیست که در خلوت و جلوت، فردی …
ادامه مطلب

سرورم

سرورم به تعبير عوامانه،اكر كسى بخواهد  "ماه"شود، در پرتوحضور "خورشيد" مبارك شما بايد خود را قرار دهد. گر كسى بخواهد "آدم" شود،بايد كه دمَش شما بوده باشيد؛با شما همدم شود. واگر كسى بخواهد كه شما سرورش شده ،و"تاج سرش" شويد،بايدكه هوای غالب در سرش، هوای شما باشد.
ادامه مطلب

سرورم 

  سرورم  از تفاوت های ما و شما این است که شما هر جا که باشید نه نمازتان شکسته است ونه روزه تان ؛ چون : همه عالم از آن شماست؛ ولی ما همین جا هم که هستیم شکسته ایم ؛ تا چه رسد به چند قدم آن طرف تر ؛ مگر آنکه شما نگاهدارمان باشید. سرورم  شما فرموده اید: «اکثروا الدعا بتعجیل الفرج ...» (کمال الدین۲: ۴۸۵)؛ ولی ما …
ادامه مطلب

به بهانه جمعه ؛ برای هر روز

  به بهانه جمعه ؛ برای هر روز «السلام علیک یا عین الله فی خلقه»؛( فقره ای از زیارت امام زمان علیه السلام در روز جمعه) یعنی: خدای متعال بوجود مبارک امام زمان علیه السلام در ما و برما حضور داشته ، وما را می بیند . « السلام علیک یا مولای»؛ یعنی: ایشان بیش از خود ما ، در ما حضور دارند. و چنین است که غفلت ما از …
ادامه مطلب

سرورم

  سرورم اگر قرار است خورشید ظهور شما به دعا طلوع کند ،  امیدی به دم سرد من و امثال من نیست . آیا ممکنه به عنایت جده اطهر و اقدس شما ، علیامخدره حضرت رقیه خاتون دعا کنند ، و والا گهر حضرت طفل شیر خواره آمین بگویند؟!
ادامه مطلب

آن دُردانه ی الهى

     آن دُردانه ی الهى؛  حيات زندگان؛ نور ديده ی افريدگان؛ و محبّت بى نام و نشان در دل آنان است. او؛ سپيدى هنگام رفتن شب؛ درخشش آفتاب؛ خورشيد فروزان؛ ماه تابان؛ ابر بارانده؛ باران پر قطره؛ زمين گسترده؛ آسمان سايه افكنده؛ آب گوارا بر كامِ تشنگان؛ عصرِ هر روز؛ زيبايى گلستان و گلزار و چمنزار مى باشد. او؛  همان قرآن، قبله، كعبه، نماز، روزه، و بقيّه، و بقيّه …
ادامه مطلب