دقیق ترین معنی از «تکلّف» تحمیل کردن باور به تکلیف و انجام دادن تکلیفه؛ یعنی: همین اعتقاد ما به واجب بودن تعدادی از احکام و ملزم کردن خودمان به ادای آنها به ضرب و زور ترس از جهنّم و یا طمع ثواب.
پس: با توجّه به مفاد آیه شریفه(ص : 8۶) فاتحه تدیّن ما خوانده شده، و تکلیف آن روشن است؛ تدیّنی که ما آن را از ترس جهنّم و یا طمع ثواب بر خود تحمیل کرده ایم.
به این ترتیب راه بیرون رفت از این اجبار در قبول و ادای تکلیف که تکلّف است، آن است که میل و رغبت آمر و مأمور یکی بوده باشد؛ یا حدّاقل مأمور، تکالیف آمر را با تمام میل و رغبت انجام دهد.
مرتبه اوّل، مقام کسی است که مقام نورانی او، همان مشیّت الله است؛ یعنی: خواست او همان خواست خدای متعال است. و مرتبه دوّم مقام کسی است که شیعه صاحب مقام اوّلی است و بر وجودش محبّت او غلبه کرده؛ لذا ادای اوامر او میوه دل او است.
حالا خودمانیم، در این معرکه ما کجا ایستادیم؟!
چرا نماز را که شادی حبیب خدای متعال در آن است، با اشتیاق نمی خوانیم؟!
چرا به خواندن قرآن که کلام حقّ تعالی است، اشتیاق نداریم؟!
کدوم خوبی اینطور زندگی کرده که ما دوّمیش باشیم؟!