یادمان باشد...
به سادگي انسان در حالت روزه در ايام ماه مبارک، نه ايام ديگر، خودش را محو ميبيند گویا که اين بدنها کاملاً رقيق شدهاند، قاطي هواي اطراف شدهاند. هيچ آدم سنگيني حضورش را احساس نميکند. يعني آدم با يک توجه کافي است که ببيند که اين اتفاق افتاده، که خودش را در آن درياي گسترده در خلقتي که آدم حضورش را مييابد ولي وصف اش نميتواند بکند، احساس ميکند و حتي کافي است شما فقط به همين دم و بازدم تان توجه بکنيد، ميبينيد که اتفاق ميافتد. اگر بخواهيد اين وجدان تان را تشديد اش کنيد نظاره کنيد به دم و بازدمتان که البته اين ديگر خيلي آرام ميشود.
اين مسير و تربيت، نه اطلاعات ميخواهد نه تخصص، فقط صداقت و پشتکار و جسارت ميخواهد؛ جسارت، يعني اين که آدم از خودش بگذرد. لذا جالب است به شما بگويم در واقع از يک منظر هر چه به دين نگاه مي کنيد ، ميبينيد يکي از اهداف جدي همين از خود گذشتن است، قرباني کردن خود است. لذا صلاه، قربان است. «الصلاه قربان کل تقي» در جزئيات نماز هم همين است در شکل ظاهر، نماز از تکبير شروع ميشود، تعبيري که در سورة کوثر است براي تکبير،«فصل لربک و انحر» آمده «و انحر» يعني چه؟ در تفسير است که يعني تکبير بگو. ولي لغت وانحر يعني گردن زدن. «فصل لربک و انحر» يعني دست هايت را که ميآوري بالا گوییا داري به اين شکلي گردنت را ميزني. هر رکعت از اين جا شروع ميشود و به خاک ختم ميشود يعني چه؟ يعني آدم خاک شود.