علّت سرگردانى و بى سر و سامانى ما

 

علّت سرگردانى و بى سر و سامانى ما

عملكرد ما در رابطه با وجود مبارك اهل بيت عليهم السّلام -عموماً- وامام زمان عليه السّلام -خصوصاً- از قرار ذيل است:

١.حقانيّت آنان را عليهم السّلام قبول داريم. و از آنان با احترام ياد مى كنيم.

٢.مناسبت هاى مربوط به آنان را عليهم السّلام پاس مى داريم.

٣.در مشكلات به آنان عليهم السّلام نذر كرده، و متوسل مى شويم.

٤.به احكام آنان كه از طريق مراجع تقليد رسيده، عمل مى كنيم.

٥.روايات وارده از ناحيه مقدّسه آنان را در زمينه هاى غير فقهى مى شنويم و يا خوانده و لذّت مى بريم.

٦.ولى در هر حال با خود آنان و شخص ايشان كارى نداريم؛
 در حالي كه وجود مبارك رسول اكرم صلّى الله عليه و آله، كتاب خداى متعال و شخص آنان را  ميان امّت به يادگار گذاشته اند، و امّت را به شخص آنان وصيّت فرموده اند؛ لذا: وجود مبارك آنان در ما و در خانه و زندگى ما حضور ندارند؛ يعنى:

 در واقع ما به حضور آنان در خود و زندگى خود توجّه نمى كنيم. و دليل خالى بودن از معنا و معرفت و سرگردان بودن در زندگى، همين است: گم كردن حقيقت قبله و قبله حقيقى؛ گم كردن امام زمان عليه السّلام.