علت قیام نکردن امیرالمومنین علیه السلام هنگام هجوم آوردن بر خانه
ازسلیم بن قیس نقل شده که: همانا اشعث بن قیس به امیرالمومنین علیه السلام گفت: ای پسر ابوطالب! چرا هنگامی که افرادی از تیم بن مرّة و بنی عدی بن کعب و پس از آنان بنو امیه (با ابوبکر )بیعت کردند، نجنگیدی و شمشیر نزدی؟
و از هنگامی که به عراق آمدهای در هر سخن و خطبهای که با ما داشتهای، نبوده که در پایان آن پیش از به زیر آمدن از منبر نگویی که: «به خدا سوگند! من از خود مردم به آنان سزاوارترم، از زمانی که رسول خدا از دنیا رفته است هماره به من ستم شده است»؛ پس چرا در دفاع از حقت شمشیر نزدی؟!
علی (علیهالسّلام) فرمود:
ای پسر قیس! گفتی و حال پاسخ را بشنو؛ این ترس و فرار از مرگ نبود که مرا از آن بازداشت، من بیش از هر کسی میدانم که آنچه نزد خداوند است برایم از دنیا و آنچه در آن است بهتر میباشد؛ ولی آنچه مرا از شمشیر کشیدن بازداشت وصیت و پیمان رسول خدا با من بود.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مرا از آنچه امّت پس از حضرتش با من خواهند کرد خبر داده بود؛ بنابراین هنگامی که کردار امت را با خود دیدم بیش از آنچه از پیش میدانستم که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به من گفته بود، نبود. گفتم: ای رسول خدا! آن گاه که چنان شود چه وصیت و سفارشی به من دارید؟
فرمود: «اگر یارانی یافتی با آنان جهاد کن و اگر نیافتی دست نگهدار و خون خویش حفظ کن تا که برای برپایی دین و کتاب خدا و سنت من یارانی بیابی».
کتاب سلیم بن قیس ۶۶3:2؛ احتجاج۱۹۰:۱