سفر در صفر 34

می گویند: روز عاشورا، نازدانه دامن بابا را گرفت: یا اَبَة رُدَّنا الی حَرم جَدِّنا! (بابا جان ما را به حرم بابا بزرگ برگردانید). آنان به حرم جدّشان برگردانیده شدند ولی آنجا چند سال قبل، ٨ روز بعداز اربعین، جدّشان را شهید کرده بودند و مادرشان روضه می خواند؛ مشتی از خاکِ مرقدِ مطهّرِ ایشان را بر دیدگان گذاشته، می فرمود:

ماذا عَلَی المُشتَمّ تُربَة اَحمَد
اَن لا یَشُمَّ مَدَی الزَّمانِ غَوالِیا

صُبَّت عَلَیَّ مَصائِب لَو اَنَّها
صُبَّت علَی الاَیّامِ صِرنَ لَیالِیا

چه می شود که هر کس خاک (آرامگاه) احمد را بوئید [صلّی الله علیه و آله]، 
دیگر هیچ وقت، هیچ عطری را (نپسندیده) نمی بوید.

(بعد از او) بر من مصیبت هایی بارید که اگر
بر روزهای روشن باریده بودند ، آنها شب های تیره ای می شدند.

الّلهمّ صَلِّ عَلَی فاطِمَة و اَبیها و بَعلِها و بَنیها و السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعدد ما اَحاطَ به عِلمُک