سفر در صفر 32

خاتونا! رقیّه جان! آیا بار امانت که آسمان نتوانست کشید، همان محبّت شما به بابا نبود؟! 

خاتونا! رقیّه جان! آیا می شود از آن بالایِ بالایِ بالا به این پایینِ پایینِ پایین نگاهی بفرمایید ! نمی دانم به چه زبانی باید عرض کرد که قبول بفرمایید «معکم معکم لا مع غیرکم» و «خَلِّصنا مِن نارِ فِراقکم »!

خاتونا! رقیّه جان! برای کمک به بردن ِزنجیرهای دست و پایتان غلامِ ترکِ سیه رویتان را نمی خواهید؟!

خاتونا! رقیّه جان! چنان دامن از این دنیا تکان داده و تشریف بردید که هیچ کس به گرد پاهای نازنین تاول زده تان نرسید! طوبی لکم و حسن مآب.

خاتونا! رقیّه جان!  گفته اند که اعداد، روحِ حروفند . عدد اسم مبارک مادر شما حضرت فاطمه مرضیّه سلام الله علیها ، ١٣٥ است و عدد اسم نازنین شما ٣١٥ . این تشابه اعداد در این دو اسم مبارک نشانه از شدّت تشابه دو معنا و دو روح مطهّر شماها نیست؟ آیا شما از وسایل و اسبابِ پیوستنِ به ساحت مقدّسه ی آن روح القدس الاهی نیستید؟ یا وجیهه عند فاطمه اشفعی لنا عند فاطمه علیها السّلام

خاتونا! رقیّه جان! رویِ ماه شما مقابل رویِ خورشیدِ بابا، شما آینه ایشان بودید یا ایشان آینه شما؟! در میانِ این دو آینه چه بود که ابدی شد؟ روی خدا؛ وجه الله؟ محبّت او به شما و محبّت شما به او؟