فرموده اند:
صراط مستقیم، راهی است که به معرفت و محبّت می رساند . (تفسیر کنز الدقائق ١: ١٠٥)
این معرفت و محبّت مصادیقی دارد که در آیه «انّما» یا آیه «ولایت» از آنان یاد شده است: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون» (مائده:٥٥) خدای متعال ، رسولش، امیرالمومنین و ائمه معصوم از خلفای ایشان؛ کسانی که خدای متعال ولایت آنان را به عنوان ولایت خود معرفی می فرماید:
«محبّت» مقوله ی آشنایی برای انسان است: دوست داشتن. اما معرفت گر چه مقوله ی فطری است ولی نامی آشنا با تعریفی نا آشنا برای اوست؛ موهبتی الهی است که در کوران غفلت تعلًق دل به دنیا، از کف رفته است.
امیرالمومنین صلوات الله علیه نشانه ی اهل معرفت را بیان فرموده اند:
اَعرَفَکم اَخوَفَکم (شرح غرر ٢: ٣٧٠)؛ شناساترین شما، ترسان ترین شماست.
عقلاً هم چنین است: معرفت به روبرو شدن و دیدن و یافتن حاصل می شود؛ و انفعال نفس در ملاقات با عظیم، خوف و خشیت است. وجود مبارک رسول الله صلی الله علیه و آله و مقام نورانی ایشان و خلفایشان، همان نور عظمت الاهیه است. و حقیقت عظمت الاهیه به هر صفت که جلوه کند عظیم است؛ چه به قهرش و چه به مهرش و مواجه با عظمت به هر صفت که بوده باشد طرف مقابل را ذلیل، خائف، خاشع و ترسان می کند.
پس چرا ما در مواجهه با وجود مبارک امام علیه السلام در زیارت و یا غیر آن چنین احساسی نمی یابیم؟!
چرا دلمان نمی لرزد و احساس شرم و حیا و خشیت وجودمان را فرا نمی گیرد؟!
این یعنی – به قول بچه ها – گنجشک پر! معرفت هم پر!