لذا کافی است کسی قرآن را باز کند و فارغ البال، با ذهن خالی، و در حال حضور محبت در سینه ، به قرآن نگاه کند،
ویا آنرا در دست گرفته تا آنرا لمس کرده ویا به تعبیر خود قران مجید آنرامس( به تشدید س) کند،که رفتاری شدیدتر از لمس کردن است؛ سودن ،بعد اجازه بدهد که این انواری که از قرآن تلألو می کنند به صورت و سینه و دست او تلاقی کنند.
بدلالت آیه شریفه« لا یمسه الا المطهرون»(واقعه: ۷۹)اگر کسی قران رالمس کند باید پاک باشد ، و اگر قرآن کسی را لمس کند ،او پاک می شود.
با توجه به اینکه ماده نمی تواند ، برای عبور و نفوذ معنا،مانع و حائل باشد، این انوار از تن آدم گذشته و به روح او وارد می شود، به قلب او وارد می شود و آدم را از حضور خود پر می کند.
او را پاک می کند، نورانی می کند، فهم او را شکفته کرده، باطن او را آرام می کند؛ "والسکینة هی الایمان"؛ (الکافی ۲: ۱۵).
این آرامش همان "ایمان" است؛ و این ایمان است که با خودش توجه به خدای متعال و داشتن حضور خدای متعال را در خود به ارمغان می آورد؛ امنیت، آرامش، حلاوت، همان هایی که در بهشت هست، همین جا در موطن نفس آدم حاضر می شود؛ باطن او بهشت می شود.