عيدى عيدانه ترين (٣)

 

عيدى عيدانه ترين (٣)

دو نكته ی نورانىِ نادرِ ناياب از نوع "يَخْرُجُ‏ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجان" براى توجّه و تأمّل هم سفره اي هاى افطارِ معرفتِ ماه مبارك رمضان:

فرمودند: "سوره ی قدر، حكايت امام حسين عليه السّلام است."
پس: منظور از «ه ُ»در انّا اَنزلناهُ وجود مبارک امام حسین  علیه السّلام و واقعه کربلاء و نزول الهی ایشان در ساحت مقدس ولایت الهیّه زهرای مرضیّه است و مویّد این مطلب آیات آخر سوره ی فجر است: «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً»(فجر: ٢٧و ٢٨) که منظور از نفس مطمئنّه وجود مبارک امام حسین علیه السّلام است و راضیّه مرضیّه مقام نورانی زهرای مرضیّه . 
نقل شده است که این آیه در گودی قتلگاه خطاب به امام حسین علیه السّلام شد و گفته اند که آن ملعون ازل تا ابد ترسان و لرزان از قتلگاه بیرون آمد، هنگامی که علّت را پرسیدند، گفت:  صدایی از گوشه ی گودال شنیدم که گفت «مظلوم مادر»

دنباله سوره بعد از آیه دوم یعنی از آیه سوم (لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر) خبر از حکومت تیره ی غاصبین می دهد که آن وجود مبارک که در آن ایّام، حکومت ملکوتی اهل بیت علیهم السّلام و جلوه ی آن در لیله القدر و شرف یابی ملائکه الله به محضر آنان ادامه یافته، در حالی که خلایق در صورت ظاهر آن، مالکیّت و حاکمیّت را نمی بینند چون آن چه اتّفاق میافتد در ملکوت عالم و پنهان از دیدگان مردمان است تا زمان ظهور صاحب الزمان علیه السّلام و رجعت که آن مالکیّت و سلطنت در ملک نیز آشکار می شود. اوّلین از معصومین علیهم السّلام که رجعت میفرمایند امام حسین علیه السّلام خواهند بود.
فرمودند:"هركس سوره ی قدر را نفهميده باشد، از شفاعت بهره نخواهد برد".
لازمه ی اول برخورداری از شفاعت، شناختن شفیع است و این سوره شامل همه مقامات عالیّه ی اهل بیت علیهم السّلام و جامع آن ها می باشد؛ پس: فهمیدن این سوره، نشانه از شناختن وجود مقدّس آنان است.
شاید در اینجا منظور از شفاعت، نه فقط شفاعت در بخشیده شدن گناهان بلکه به معنی اعلا مرتبه از آن یعنی همراه شدن بوده باشد یعنی کسی می تواند به توفیق همراهی و بودن با وجود مبارک اهل بیت علیهم السّلام نایل شود که سوره قدر را فهمیده باشد. 
در منطق آیات و روایات برای علم سه مرتبه قائل شده اند: 

اول، مرتبه ای که در آن شخص واقع مطلب را نه ذهناً بلکه قلباً می فهمد (علم الیقین). این فهم از قبیل دانستن اطّلاعات راجع به معلوم نیست. 
دوم، مرتبه ای که شخص واقع مطلب و حقیقت آن را وجدان می کند؛ در این مرتبه شخص حضورِحقیقتِ معلوم را در خود می یابدو می بیند (عین الیقین). عین الیقین وجدان حضور معلوم در موطن نفس است.
در مرتبه سوم، شخص، مالک آن حقیقت می شود (حق الیقین). در این مرتبه شخص به دلیل مالکیّت نسبت به حقیقت، می تواند در آن تصرّف کرده و حتّی با آن در بیرون از خود نیز تصرّف کند.

پس: فهمیدن سوره ی قدر به معنی نایل شدن به یکی از مراتب سه گانه ی مزبور خواهد بود که البته آن ها در مرتبه ی مساوی نبوده بلکه فاصله ی بین آن ها از مشرق تا مغرب است.