از فردای ان هنوز بخشی از حال و هوای فردای شب بیست و سوم هست ، بعلاوه سکوت سنگین و دلگیری که فضا را پر کرده است ؛ گویا که دل آدم در ماه مبارک منتظر اتفاقی است؛ مانند: روز جمعه ؛ روز نیمه شعبان، ولی با نیامدن او، دل را اندوه آرامی فرا می گیرد و فضا را پر می کند.
مانند شیعیان کاشان که زکریای قزوینی( قرن ۷ ) در آثار البلاد از آنان یاد کرده است؛ هر روز صبح به همراه اسب زین کرده و بی سوار به خارج شهر می رفتند برای استقبال از کسی که خواهد آمد تا بالا آمدن آفتاب، و چون از آمدن او ناامید می شدند بر می گشتن اندوهگنانه، و می گفتند: امروز نیامد، فردا.
حالا کسی که هر روز منتظر است، بگوید: امروز نیامد؛ فردا. اگر هر جمعه منتظر است، بگوید: این جمعه نیامد، جمعه ی بعد. ولی حالا که این بیست و سوم نیامده؟ نمی گوییم بیست و سوم ماه مبارک بعد؛ یک سال دیگر؟! مگر این دل از سنگ و کلوخ و آجر است؟! می گوییم: فردا!
من می دانم که اگر امروز نیامد بالاخره یک روز فردا خواهد آمد ، ولی خدا نکند آن روز ما منتظر نبوده باشیم!
درهرحال فردای فردای بیست و سوم تا پایان ماه مبارک رمضان مجال خوبی است برای آمیخته کردن حال و هوای دل خود با سکینه موقر حضور خدای متعال ، و انتظار صاحب الزمان علیه السلام ، و دوام آن.