چرا دعایمان مستجاب نمی شود؟

 

چرا دعایمان مستجاب نمی شود ⬇️

دلايل عمده عدم استجابت دعا:

١.عدم معرفت؛ چرا كه: صدا كردن وخواندن اجابت كننده كه دعا کننده اورا نمى شناسد؛عملاً خواندن ديگرى است ، نه خواندن وصدا كردن اجابت كننده .

٢.عدم صداقت؛ چرا كه : اگر داعى در خواستن خود صادق باشد،وخواسته او از هوس نباشد ،تا اجابت نشده دست از طلب نخواهد كشيد ؛ لذا :سماجت پس پشت تأخير در استجابت نشانه صداقت در خواسته است ؛كه دعا كننده در خواسته اش اگرصادق باشد،در صورت تاخير در استجابت نه گله مى كند ،نه دست از آن بر مى دارد.

٣.معاصى؛ که مانع رفتن دعا به بالا و برده شدن آن به بالا مى شوند.


٤.صفات سيّئه كه مصدر ومنشاء سيّئات اخلاقى مى باشند، كه هر دو (بند هاى ٣،٤) هر كدام به نوبه خود مانند موانعى در نزول نعمات واجابت دعا ها هستند.

۵ . در ضمن نه به هر كسى مى شود گفت "التماس دعا"ونه هر موقعى مى توان گفت؛ اين معناى شريف از شدت استفاده نا بجا ونادرست،تبديل به لفظ لغو وبى معنا ولاجرم بى خاصيتى مانند "سلام "و"خداحافظ" شده است.
موقع گفتن «التماس دعا»به دیگری وقتی است که شما در اجابت دعا و رسیدن به حاجت ، آن چه را که باید از آداب واحكام دعا ، انجام داده باشی ، و دیگر بر عهده تو کاری نمانده و از توان تو کاری ساخته نباشد. توصیه بزرگان در رشد معنوی و تربیتی ، و از جمله قبولی اعمال و اجابت دعاها ،اوّلأ تلاش برای رفع موانع است .

٦.به دليل آن که از علل عدم اجابت دعا، معاصى قولى وفعلى هستند، فرموده اند كه دعاى ديگرى در حقّ شخصی كه با دست و زبان او، وى گناهى مرتكب نشده، مقرون به اجابت است. 
«أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحَى إِلَى مُوسَى علیه ااسلام ادْعُنِي بِلِسَانٍ لَمْ تَعْصِنِي بِهِ فَقَالَ أَنَّى لِي بِذَلِكَ فَقَالَ ادْعُنِي بِلِسَانِ غَيْرِكَ.»(خداوند به موسی (علیه السّلام) وحی کرد:‌ ای موسی، مرا با زبانی بخوان که گناه نکرده است.
موسی عرض کرد: خداوندا! آن زبان را از کجا بیاورم؟ خطاب آمد: با زبان دیگری مرا دعا کن. عدّه الدّاعی: ۱۲۸ )
اصل اين التماس دعا گفتن هاى بى بو وخاصيّت كه مثل نقل ونبات به هم گفته مى شود، اين است؛ در حالي كه:

٧.درست است كه اگر كسى در حقّ ديگرى دعا كند، مقرون به اجابت است، ولى علل وعوامل لازم براى اجابت دعا در باره خود او كه دعا مى كند، سر جايش مى باشد، و اصل واوّل واهمّ آن ها داشتن معرفت است؛
يعنى: اگر خود او واجد معرفت نباشد، دعاى آن شخص نيز مستجاب نخواهد بود، اگر چه در حقّ ديگرى باشد.

٨.مؤيّد اين مطلب است قاعده كلّى واصلى واوّلى در قبولى اعمال:"إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقين‏"(مائده: ۲۷)؛ خداى فقط از خدا داران قبول مى فرمايد(مى پذيرد)؛ پس:
التماس دعا از غير صاحب تقوا كارى لغو و ناروا است، وگذشته از آن که نهى از عدم مراجعه و درخواست از كسى كه فاقد تقواست، در ساير موارد نيز وارد شده است. 

٩ . "دعا" به تصريح خداى متعال، عبادت اوست:"ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي‏ سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرين‏"(غافر: ۶۰) وعبادت خداى متعال به حكم عقل ونقل مطابق خواست خداى متعال واحكام او بايد باشد، نه ميل و روش خود ساخته بنده.

١٠. وكلام آخر اينكه: خداى متعال از باب "َلا يُخْلِفُ الْميعاد" (آل عمران: ۹ ؛ رعد: ۳۱) بودن او ، بنا به وعده "ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ"(غافر: ۶۰)، دعاى به قاعده ، مقبول ومستجاب در بارگاه الهى او خواهد بود، امّا در چند وچون آن دست خداى متعال باز بوده وبنا به حكمت وصلاحديد الهى، او "يَفْعَلُ ما يَشاءُ " (آل عمران: ۴۰ ؛حج: ۱۸) و"َ يَحْكُمُ ما يُريد"(مائده: ۱)  ؛  آن چنان عمل مى كند ،وجواب مى دهد كه خود مى خواهد وميل اوست،نه الا ولابد خواست وميل بنده ؛الحمد لله كما هو أهله ومستحقه.