ملاك خوب بودن، خيال خوب بودن

 

بمناسبت رحلت وجود مبارك حضرت ابو طالب عليه السلام ؛كسى كه ايمان ووفاى به رسول الله صلى الله عليه واله بود

ملاك خوب بودن، خيال خوب بودن:

گمان مى كنم خيلى از آنانى كه گمان مى كنند خوبند، اگر بدانند كه خوب بودن آن است كه فلانى *دارد، نه فقط از گمان خود، بلكه از خودشان هم توبه مى كردند.
واگر بدانند كه آيه شريفه "إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ ..." (توبه: ۱۱۱) در موردمثل امام حسين عليه السّلام و ياران ايشان است، غلط مى كردند كه بگويند ما هم مومنيم ؛ما هم حسينى هستيم.
از سر ريز ثروتشان سالى چند بار مجلس روضه بر پا مى كنند، خمس درآمدشان را هم مى دهند، و از آقا اجازه مى گيرند كه قسمتى از آن را خود خرج كنند، و پُزش را بدهند! و بعد گمان مى كنند با بقيّه مالشان كه حالا پاك شده است! هر كار كه بخواهند مى توانند بكنند! لذا: خانه بالاى شهر را آن چنان، ويلاى فشم را هم چنان، و ويلاى شمال را هم مثل آن مى سازند. و عروسى صبيّه را هم در ان تالار پر طلاق برگزار مى كنند؛ غافل از آن كه اگر فهم درست و ايمان راست داشتند، مى فهميدندكه "إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ ..."؛ مى فهميدند كه آنان "عبد" هستند: مملوك خادم؛ لذا: هم مالشان و هم جانشان از آن مولايشان است، و آن چه نزد آنان است، امانت مولاست، و اين چنين شيعه اى است كه به مالش خمس تعلق نمى گيرد، و آن چنان زندگى،رسم بندگى و غلامى و امانت دارى نيست!
با جان واگذار شده به مولا، اگر خلاف ميل او رفتار كنى، خلاف كردى و عِقاب خواهى شد، و اگر هر عمل صالحى انجام دهى و يا هر مالى كسب كنى، از آنِ اوست، نه از آن تو كه به دلخواه خود آن را مصرف كنى!
بله البته در خور شأن مى توان در آن تصرّف كرد؛ در خور شأن يك غلام، كه آن گوشه اى از آن يك پنجم است، نه همه آن چهار پنجم! و چنين است كه انگشتر عقيق و تسبيح شاه مقصود و ته ريش هم كمكى نمى تواند بكند، الّا به عنوان پُز ى تو خالى.
"اخلاص" كه در معرفت و عمل شرط قبولى است؛ يعنى: بودن در او و براى او، و زندگى اين عدّه - نستجيربالله- يعنى بودن خداى متعال و وليّش و بندگانش براى من!

*خوبى انست ولطافت كه فلانى دارد(حافظ)