ولايت الهيّه


اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى الاَمينِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَر، الْبَرِّ الْوَفِىِّ الطّاهِرِ الزَّكِىِّ، النُّورِ الْمُبينِ الُْمجْتَهِدِ الُْمحْتَسِبِ، الصّابِرِ عَلَى الاَذى فيكَ


«أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمَامُ الْهَادِي وَ الْوَلِيُّ الْمُرْشِد»
(فرازى از زيارت امام موسى كاظم و امام رضا عليهماالسّلام)

تحقّق هر كدام از القاب و اوصاف اهل بيت عليهم السّلام و وجدان آن، بدون داشتن ولايت الهيّه ممكن نيست؛ مگر مى توان و اصلاً مگر مى شود بى ولايت الهيّه واجد همه اسرار الهيّه بود؛ آن را يافت و تحمّل كرد و دريافت و در نگهدارى از آن علوم و معارف بى پايان الهى چنان بود كه ملقّب به امين و موتمن شد؟!

مگر مى توان بى ولايت الهيّه كه در وصف آن مقام و واجدان آن، وجود مبارك امام زمان عليه السّلام مى فرمايند:"َ لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُك‏"، (مصباح المتهجد۲: ۸۳۸) واجد همه مقامات و كمالات الهيّه بود كه بخش آشكار شده آن هزار و يك اسم خداى متعال است؟! و بخش آشكار نشده، بقيّه اعداد از هزار و يك به بعد تا ته بى ته!!
وگرنه چگونه مى توان بين در و ديوار، و در گودى قتلگاه، و چهارده سال در سياه چال، و قرنها در زندان غيبت، ناظر بر همه لحظات و ذرّات ظلم بر حقّ الهى گسترده در خلقت و خلايق بود، و طاقت آورد؟! و آزرده شد، ولى با اين همه در همه آن آنات در خدا و براى خدا بود؛ يعنى: "لَمْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَيْن‏" (تفسیر فرات: ۱۳۴).و اين يعنى معنى "َصَابِرٌ مُحْتَسِبٌ". (مصباح المتهجَد ۴۰۳:۱)
يعنى: همه آن مشقات لايوصف را تحمّل مى كند، ولى دلش در مراقبت از خداى متعال آنى و كمتر از آنى نمى لغزد.
و اين همه كه خود شرح بى نهايت است، در يك كلمه در كلام خداى متعال جمع شده: وليّ.
َ "السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّه‏ وَ ابْنَ وَلِيِّه‏...ُ السَّلَامُ عَلَيْك‏ يَا مَوْلَايَ مُوسَى بْنَ جَعْفَر َوَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه‏."