وصف ما ، و سیاهکاری ما
از حفض بن ابی عایشه نقل شده که او گفت:
«بعث أبو عبد الله غلاما له في حاجة فأبطأ، فخرج أبو عبد الله علیه السلام على أثره لما أبطأ، فوجده نائما، فجلس عند رأسه يروحه حتى إنتبه، فلما إنتبه قال له أبو عبد الله علیه السلام:
يا فلان والله ما ذلك لك، تنام الليل والنهار؟ لك الليل ولنا منك النهار»:
امام صادق عليه السلام يكى از خدمتكارانش را به دنبال حاجتى فرستاد. خدمتكار کندی نموده و دير كرد ؛ پس : ان حضرت خود در پی او شدند که برای چه دیر کرده ؟ ؛ پس او را يافتند در حالى كه به خواب رفته بود . حضرت بالاى سر او نشستند و شروع به باد زدن او کردند، تا آن كه خدمتكار بيدار شد؛ پس : وقتی او بیدار شد، آن حضرت به او فرمودند:
اى فلانى! به خدا كه درست نيست، هم شب و هم روز را می خوابى؟ بلكه شب براى خودت ولى روز را براى ما باش؛ ( کافی۲: ۱۱۲ ).
و این در حالی است که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
«فانا صنائع ربنا و الناس بعد صنایع لنا»؛ (نهج البلاغة: نامه۲۸):
ما آفریدگان پروردگارمان هستیم، و دیگر مخلوقات و مردمان، آفریدگانی برای ما.
حکم دیگر برای داشتن خدای متعال و خدا داری (تقوا ) تقید به این حکم است : سلب مالکیت از خود و مایملک خود و تملیک آن به حق تعالی؛ یعنی: عملا به خلیفه و ولی او ؛ خود و مایملک خود را ازآن خدای متعال و خلیفه و ولی او دانستن ؛ روش و حکم مولای آن مولا شدن ، اینست ؛ غلام ( خادم مملوک ) آن سرور و سالار شدن .
حال ، مائیم با زبان تمنا و تضرع حضرت سجاد علیه السلام در مناجاة تائبین؛ که :
الهی
هل یرجع العبد الآبق الا الی مولاه؟!
أم هل یجیره من سخطه أحد سواه؟!
به قول حافظ:
« جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست»
« منم که بی تو نفس می کشم زهی خجلت
مگر تو عفو کنی ور نه چیست عذر گناه ؟»
سیدی العفو ؛ العفو ؛ العفو .