سرورانه ها -٢
سرورم!
خوبان ما که نه حتّی کسانی از ما که حال و هوای متوسّطی در ایمان دارند از شنیدن وصف احوال کسانی مانند : عمّار ، ابوذر ، میثم ، مالک اشتر ، دلشان نورانیّت یافته و به سوی آنان پر می کشد . ولی نمی دانم آن ها می دانند که آنان کسانی بودند که دردشان و دین و دنیایشان وجود مبارک امامشان بوده . چشم توجّه از او برنداشته و گوشِ هوش به او سپرده بودند . نَفَس هایشان او و آه شان محبّت او بوده . خوب اگر ما هم با شما چنین باشیم حتّی به منزلتی بالاتر ازمنزلت آنان می توانیم نایل شویم . اگر کسی چند لحظه چنین باشد حضور احاطی مهربان شما را با همه ی وجودش احساس خواهد کرد ؛ پس آنگاه از یافتن چنین نعمتی قند در دلش آب شده و از اینکه همیشه چنین موقعیّتی بوده ولی از آن غفلت کرده ، پنهانی خجالت کشیده و در خودش سر خود را پایین خواهد انداخت . در هر حال به قول آن که گفت : « مگر تو عفو کنی ور نه چیست عذر گناه ؟ » .