کمی توضیح در باره ی فصل هجدهم
در مکاتب انسانی – اعم از دینی و غیر دینی، از فلسفی و عرفانی، از شرقی و غربی – اعتقاد به جبر و مجبور بودن انسان است، و از اهمّ موارد اجبار در نزد آن ها، مجبور بودن انسان در افعال اشرف نفس است. افعال اشرف نفس عبارتند از افعال قلبی که انسان در انجام دادن آن ها نیازی به استفاده از تن و بدن خود به عنوان وسیله ندارد؛ مانند: حب، بغض، توجّه، تذکّر.
امّا در عرف الاهی حتّی در مواردی که بعضی از آن افعال؛ مانند: محبّت پدر و مادر و فرزند نسبت به یکدیگر که در سرشت انسان است، نیز اختیار انسان دخالت داشته و می تواند آن را به کار گرفته و افزایش دهد و بالعکس. به دلیل مدخلیّت اختیار در افعال اشرف نفس ، امر شده است که انسان به خدای متعال و برگزیدگان او، ایمان آورده و به حضور آنان توجّه کند. و جان و دل خود را از محبّت و حضور آنان پر سازد؛ تا به این ترتیب با اتّصال به آن ذوات مقدّسه که طهارت ذاتی آنان است، خود نیز طهارت یافته و سپس به واسطه ی آنان که بی هیچ فاصله ای متّصل به حق تعالی هستند، او نیز اتّصال به خدای متعال پیدا بکند. و بلیغ ترین آیه در این مورد آیه ی شریفه مودّت است؛ که اگر انسان اختیاری در سوختن (وُد) دل نسبت به زهرای مرضیّه و اهل بیت علیها و علیهم السّلام نداشت، امر به مودّت آنان نمی شد که امر به محال بر مولا قبیح است.