کمی توضیح در باره ی فصل دوم
قطعِ ظلمات در سیر به سویِ حقایقِ الهیّه بی همرهی خضر خدایی شدنی نیست؛ «جهل» و «عجز» دو پرده اصلی از ذات فقر انسانی است و این در حالی است که خدای متعال حتّی کمترین خلاف و خطا را نه در ظاهر که در باطن نیز امضا نکرده و به جز طهارت و عصمت را پذیرا نیست و زیبنده ی درگاه ربوبی نیز چنین است : (....وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً)(کهف:٢٨)
مطلوب و مقبول و زیبنده حضرتش ذکر بلا نسیان و شکر بلا کفران و طاعت بلا عصیان؛ یعنی: «تقوا» است: (... فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليماً)(فتح:٢٦)
لذا: در سیر به سوی او و حضور در محضرش یا باید معصوم بود و یا باید در ولایت معصوم بود؛ یا باید بالله عمل کرد و عامل به ولایت الهیّه بود و یا باید دست در دست کسی داشت که دست به دامن معصوم دارد و شعبه ای از ضلالت مهلک شیطانی در سیر الهی بر اساس همین حکم عقلی و مسلّم آغاز می شود! آن ضلالت مبین و مصدر زلات و زندقه های فریبنده بعدی از همین نقطه آغاز می شود که حال که چنین است باید در جستجوی آن عالِم ربّانی متّصل و مرتبط با ساحت قدس امام معصوم بود در حالی که شناخت چنين كسي با توجّه به پیچیدگی وجود انسان و پنهان بودن حقیقت او در باطنش به علاوه قاعده قدسی «اولیایی تحت قبائی لا یعرفهم غیری» (اولیاء من زیر پوشش من هستند، آنان را غیر من کسی نمی شناسد)( روضه المتّقین٩: ٢٨٥) عقلاً و عملاً مقدور هیچ انسانی ما دون از آن عالم ربّانی نیست و مثل اعلای این واقعه در شناخت «نبی» و «رسول» و «امام» می باشد که لازمه ی شناخت آنان و اثبات صدق مدّعای ایشان نیازمند تعریف الهی می باشد.
نقطه ی آسیب پذیر و مضلّ و مفسد تمام سلوک های قلّابی معنوی و مسالک غیر الهی و غیر منتسب به رهبری معصوم الهی این جا بوده و به همین سبب این مسالک، دکان الدکاکین شیطان در دنیا می باشند و همانان یعنی متولّیان این دکان ها و مسلک ها و فرقه ها و خانقاه ها؛ یعنی: مدّعیان هدایت، ارشاد، قطبیّت، نیابت و خلافت؛ معاونان ابلیس در فریفتن انسان ها هستند.
امّا راه حلِّ مسأله و راه برون رفت از این مشکل :
عقلاً معلوم کردن هر مجهولی به مدد معلوم دیگری شدني است که گفته اند تعريف كننده بايد شناخته شده تر از تعريف شونده باشد و برای آنان که اهل هدایت الهیّه اند معلوم بودن حقّانیّت چهارده معصوم مسلّم است؛ لذا: برای نیل به ولایت و عصمت الهیّه معصوم، باید صادقانه به خدای متعال و خود آنان پناه برد که به فرموده ی حضرت صادق: «مَا نَجَا مَن نَجَا الّا بِصِدقِ الالتِجَاء»: نجات پیدا نکرد مگر کسی که صادقانه پناه برد. (مصباح الشّریعه، باب فی التفکّر)
پس:
آن که در غیبت ولیّ عصر صلوات الله علیه راهنمای حقّی یافته و راه به حقیقت برده، بدین سان این راه را پیموده است: تمنا به معصوم، به تمنّای هدایت و دستگیری ایشان.