امام حسین علیه السلام از مصادیق آیه «انما»؛ (مائده: ۵۵)؛ است؛ از کسانی که ولایت و اولویت آنان بر دیگران و همگان، همان ولایت و اولویت حق تعالی است؛
لذا: هزینه کردن ایشان بجز برای خدای متعال و خود ایشان ترجیح مرجوح بر راجح، بلکه ترجیح بلامرجح است؛ اموری مانند: دین، عدالت، ظلم ستیزی، نماز، حکومت.
او به عهد الهی با خود وفا کرده، و در او، و برای او، مشتاقانه، خود و عزیزترین عزیزان الهی خود را، بذل کرده؛ تقدیم کرده، تا به قاعده «من کان لله، کان الله له»؛ (ملاذ الاخیار 3: 604)؛ عمل کرده،
تا به عهد «آن چنان که من می خواهم برای من باش، تا من نیز آن چنان که تو می خواهی برای تو باشم»؛ خدای متعال را بی واسطه و حضور غیر؛ حتی خودش، ملاقات کند؛ بیابد، داشته باشد.
از نقش های ویژه رهبری الهی، بجز راه نمودن (دلالت)، و راه بردن (هدایت)، راه گشودن است.
«معرفت» حق تعالی، قیمتی ترین گوهر خلقت است، که فقط به خود او و لطف و منت او می توان آن را داشت.
سنت معمول در این وادی، تعریف حق تعالی به واسطه آیات و علامات اوست، و قیمتی ترین معرفت، تعریف خدای متعال بی واسطه غیر است:
تعریف ذات خود به ذات بنده اش؛ معرفت علیا؛ همان که برای وجود مبارک رسول الله در معراج اتفاق افتاده، و حضرتش تفضلا و ترحما به اذن الله، از آن سفر نماز را به عنوان وسیله نیل به آن اعلا تقرب و معرفت، برای امت خود به ارمغان آورده اند.
آن مقصد برای وجود مبارک حضرت ابراهیم در آتش؛ برای امیرالمومنین علیه السلام در مسجد شهادت، برای حضرت صدیقه طاهره در بین در و دیوار، برای حضرت حسن مجتبی بر سر طشت، و برای امام حسین علیه السلام در گودی قتلگاه.
راهی را که او ، به اعلا تمنای خوب ترینان گشوده، و راه نیل به همراهی خود را در این راه به دیگران نموده، خود نیز نام آن را بر خود گرفته:
«الدلیل علی ذات الله»( دلائل الامامه: ۱۸۱)، و راهکار پیمودن آن را فرموده: زیارت خود، و گریه بر مصائب او؛ به همین سادگی؛ البته به شرط ایمان و تقوی؛ که «انما یتقبل الله من المتقین»؛ (مائده: ۲۷)؛:
سعی در ذکر بلانسیان او، و رعایت ادب حضور ایشان که شاهد بر ما و بر عالمیان است؛ پس: با او، و در او، و برای او زندگی کردن؛ که قاعده سلوک رحمانی شیعی، در مقابل سلوک شیطانی (که دست ارادت به غیر معصوم دادن است)، و سلوک صناعی (که سلوک به زور ذکر و ختومات است) این است.