بی دل شدن در نجف
بی سر شدن در کربلا
آدم بعد از مدتی تأمل در کربلا، احساس گرما و هیجانی در وجود خودش می کند؛ لذا آن حالی که در کربلا به آدم دست می دهد، حتی اگر کلمه نشده باشد این است که دلش می خواهد بعد از انجام وظایفش، ادب را بجا آورده و خارج شود.
اما در نجف به عکس است، آدم احساس آرامش می کند؛ آرامشی دلنشین و امنیتی آرام بخش؛ لذا دل آدم سیر نمی شود و به رفتن از آنجا پا نمی دهد.
در کربلا دل آدم را سیراب می کنند؛ اما در نجف دل از کف آدم می برند. از کربلا می شود بی سر آمد و در نجف دل را جا گذاشت و بی دل برگشت. بقول آنکه گفت: وقتی که برگشتم یک دل سبک تر بودم!