واقعه ی وداع؛ جمع بندی رفتارشناسی سیدالشهدا و نفوس نفیسه ی اهل بیت و اصحاب ایشان صلوات الله علیهم أجمعین با یکدیگر می باشد.
عاشورای امام حسین علیه السلام و وقایعی مثل غدیر امیرالمؤمنین و ظهور امام زمان صلوات الله علیهما خاصیت و استعداد و ظرفیتی دارند که باطن همه ی آن هایی را که در آن واقعه و در آن رابطه حضور دارند آشکار می کنند، پرده برداری می کنند، لو می دهند؛ هم باطن خوب ها را و هم باطن بدها را.
در واقعه ی کربلا همین اتفاق افتاده: هر کسی که ادعای ایمان داشته و یا ادعای اسلام داشته و در مسیر این واقعه واقع شده، این که در دلش و در باطنش چه خبر بوده، لو رفته است.
اگر بخواهیم از یک منظر رفتار خوبان را در واقعه ی کربلا با یکدیگر جمع بندی کنیم، به این سه عنوان که نشانه ی باطن آنهاست می رسیم:
"ادب"؛ از کوچک تا بزرگ در رابطه با وجود مقدس اهل بیت علیهم السلام عموماً، و امام حسین سلام الله علیه خصوصاً، مؤدب هستند.
"محبت" به یکدیگر، که شاید نماد نارسای زمینی آن آتشکده باشد.
"محافظت"؛ وجهه ی همت آنها محافظت از وجود مقدس امام حسین سلام الله علیه است. و این همان عهدی است که خدای متعال با بنده های خویش در رابطه با ولیّ خودش بسته است:
"من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا" (احزاب: ۲۳)، از مؤمنین کسانی هستند که به عهدی که با خدای متعال بسته اند صادقانه وفا کردند، (آن عهد چه بوده؟ این که با جانشان از وجود مبارک حبیب خدا محافظت کنند.) برای برخی از آنان مجال وفای به این عهد پیش آمده، و برخی دیگر چشم به راه نوبت خود برای وفای به عهد هستند.
این آیه را وجود مبارک امام حسین علیه السلام وقتی بالای سر اصحاب -در حال جان دادن آنها- می رسیدند قرائت می فرمودند؛ یعنی: شما با خدای متعال عهد بسته بودید که پای من بایستید و به آن وفا کردید، من هم با خدای متعال عهد بسته ام که پای او بایستم و منتظرم.