در بین صفات حسنای الهی، "علم" بالاترین صفت است. در دعای وارده در شب مبعث می خوانیم: "اللهم انی اسألک بالتجلی الأعظم فی هذه اللیلة"؛ وجود مبارک ایشان جلوه ی اعظم اعظم اعظم خدای متعال هستند که در شب مبعث به خواست خدای متعال، به ولایت خدای متعال، به نور "علم" جلوه می کنند.
حقیقت همان تجلی اعظم رسول الله به رسالت و نبوتشان، "امیرالمؤمنین" هستند، صلوات الله علیهما و آلهما؛ به همین دلیل برای اینکه کسی بخواهد باطنش، ظاهرش، فهمش، میلش، مشیتش و اراده اش الهی شود گریزی نیست از اینکه علوی شود.
حضرتش یدالله، عین الله، اذن الله هستند؛ به این ترتیب کسی که علوی شود عملکردش الهی می شود؛ عملکردش بالله و لله می شود.
در فرهنگ الهی یکی از منطق هایی که هست سوق دادن اهل ایمان، نه کم کم و به آهستگی بلکه با سرعت به طرف خیرات و برکات است؛ تعجیل و تسریع در امر خیر است؛ خدای متعال می فرماید:
"فاستبقوا الخیرات"؛ (مائده: ۴8)؛ یعنی به طرف خیرات بشتابید، از هم سبقت بگیرید.
می فرماید: "ففروا الی الله"؛ (ذاریات: ۵0)؛ یعنی به طرف خدای متعال فرار کنید.
می فرماید: "قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون" (انعام: 91)؛ یعنی : بگو خدا و بقیه را رها کن ...!
"حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیرالعمل".
آن وقت در این مسیر امیرالمؤمنین می فرمایند: "من" هم سبیل هستم و هم سلسبیل. (مشارق انوار الیقین : ۶1) سلسبیل آن چشمه ای است که مخصوص مخصوصان است؛ خاصان است.
یعنی حضرتش می فرمایند: راهی که باید رفته شود من هستم، به آنجایی که باید رسیده شود که آدم سیراب شود آن هم من هستم؛ یعنی هم صراط امیرالمؤمنین است و هم هادی صراط امیرالمؤمنین است؛ "انما انت منذر و لکل قوم هاد"؛ (رعد: 7)؛ یعنی:
بعد از اینکه توسط رسول الله مردم هشدار داده شدند، هشیار شدند و به قول معروف چرتشان پاره شد و از خواب غفلت بیدار شدند، آن کسی که مردمان باید دل را به او بسپارند تا هدایتشان کند؛ یعنی: دست دلشان را بگیرد و راهشان ببرد، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است.