هر متدین و هر مسلمانی این را می داند که وقتی مؤمن نسبت به دین است که آنچه در دین هست برای او قلبی شده باشد؛ معتقداتش قلبی بوده باشد، زبانی نبوده باشد.
گذشته از این، هر متدینی این را هم می داند که معارف الهیه؛ معارفی که در توحید، نبوت، ولایت و امامت هست اقیانوس ها و دریاهایی هستند که ابتدایشان ممکن است معلوم باشد؛ بله! "لا اله الا الله"، اما اینکه انتهای "لا اله الا الله" و جزئیاتش چقدر است فقط خدای متعال می داند و رسولش و ولی اش.
نکته ای که حائز اهمیت است این است که دانستن و داشتن این اطلاعات، درست است که قلبی آدم نیست، بلکه در ذهن آدم جا می شود و جزء محفوظات آدم به حساب می آید و در حافظه ی آدم جا می گیرد، اما همین مقدار بسیار در هدایت آدم مؤثر است.
یعنی اگر ما مثلاً نسبت به وجود مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه اطلاعات درستی داشته باشیم؛ از مقامات ایشان، از شئونات ایشان، از خصوصیات ایشان، همین مقدار کمک شایانی برای دانای به آن در مقابل جریان های شیطانی مخالف ایشان می کند؛ بطلان آنها را می فهمد و آنها را نمی پذیرد و مصون از گمراهی می ماند وچه بسا می تواند با آنها مقابله کند.
یا در مورد مسائل توحیدی: درست است که "معرفةالله سبحانه اعلی المعارف" (غررالحکم: 712) است، بالاترین معرفت هاست و آدم می داند که واجد آنها نیست؛ اما با این همه اگر شخص بداند که رکن اصلی و اصیل در توحید این است که خدای متعال غیر از مخلوقاتش است، خدای متعال حتی از اسما و صفات خودش هم سبحان است، منزه است؛ مصون و محفوظ می ماند از اینکه در ورطه ای بیفتد که هلاکتش قطعی است؛ و فریب کسانی را نمی خورد که می گویند خدا همه چیز است، و همه چیز خداست! حداقل با زبان هم که شده به خدای متعال و در حقیقت به خودش بزرگترین ظلم را نمی کند.
لذا: مطالبی که در این نکته ها گفته می شود حداقل نتیجه اش این می تواند باشد که عزیزان این معنا را بدانند: اگر چه ممکن است این مطالب برای شخص به سادگی قلبی نشود و او آنها را وجدان نکند و واجد آن معارف و معانی نشود، اما این خاصیت را می تواند داشته باشد که از غلتیدن او در تقصیر و قصور حتی فکری، و ذهنی در ظلم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و اهل بیت علیهم السلام جلوگیری کند.