سفر در صفر 27

 

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می فرمایند:

هر کسی دو روزش یکسان باشد مغبون است (من لا يحضره الفقيه ‏٤ : ٣٨٢)

یعنی: روزها مانند پلّه هایی می مانند که در طی کردن آنها شخص باید به طرف تعالی صعود بکند؛ خصوصاً این چنین است در مورد عبادات که هر کدام مانند نردبانی به طرف آسمان هستند؛ بالاخص  آنهایی که تکرار می شوند و یا می شود آنها را تکرار کرد؛ مانند: نماز و روزه و رفتن به زیارت.

نشانه ی قبولی در عبادات یافتن سکینه و آرامش باطن و نورانیّت دل است که لاجرم در اخلاق و رفتار شخص نمایان می شود. به زبان خودمانی آدم ، آدم تر می شود. این آثار را هر کسی که به عبادتی موفق بوده باشد، بعد از اتمام آن مدّتی در خود احساس می کند.

به چه دلیل آثار این همه نمازها و روزه ها و زیارت ها، که خصوصاً برای عدّه ای رفتاری مکرّر شده است در آنان ماندگار نیست؟! این زیارت ها چگونه به جا آورده می شود که امام حسین علیه السّلام در  سینه ی آنان مستقر نمی شود و با آنان به شهر و دیار و منزل خود آورده نمی شود؛ چند روزی به طور موقت در حال و هوای کربلا باقی می مانند و بعد از مدّتی نه چندان بلند، باز هم هوای کربلا را می کنند؟ چرا بعد از ده ها بار زیارت بوی امام حسین علیه السّلام از اینان شنیده نمی شود؟! چه نقصی در به جا آوردن این اعمال هست که مانند بوی عطر در روی لباس مدت دوام کوتاه و ناپایدار است؟! چرا مانند عطر درگل، حسینی شدنشان دوام ندارد؟! آنان که در کربلا، حسینی شدند مگر به جز این است که در تمام عمر خود فقط یکبار به کربلا مشرف شدند.

اللّهم ارزُقنا شفاعة الحسین من الآن الی ما بقیت و بقیَ اللیل و النهار