می فهمی  دوستت دارم یعنی چه


می فهمی  دوستت دارم یعنی چه؟!
من این سیل را می شناسم 
محبت را می گویم 
باید خانه خراب شده باشی:
خانه سروری 
خانه آداب
خانه عادات
خانه ملاحظات
باید جان مهربان شده باشی
مهربان نفس بکشی 
مهربانی را نفس بکشی 
در زمین و آسمان و درخت و آب و گیاه حضور او را بیابی
و آنها را دوست داشته باشی 
و دلت برای آن سگ ولگرد هم بسوزد

آن مهربانی شبیه هیچ مهری نیست 
بی بهانه گریه کردن
سوختن 
آرام گرفتن
حضور قلب داشتن
برای او بودن 
از دست خودت خلاص شدن
وگرنه مرخص شدن
پی کار خود رفتن

اگر چه تو از آن او هستی نه او از آن تو، چنان مجال سیر و سیراب شدن از خود را به تو می دهد که خیال می کنی او هم از آن توست
و لغزشگاه این راه همینجاست