با کاروان حسینی علیهم السلام٣5

 

با گریه می گفت: آقا بنده جسارت می کنم ولی عرض می کنم که به نظر من امام زمان علیه السلام هم در خانه ی امام حسین علیه السلام حواله دارند . به همین دلیل است که صبح و شب برای آن حضرت گریه می کنند .
هر وقت می گفت، با گریه می گفت: من مطمئنّم که اگر کسی به قصد دزدی از طلاهای حرم مطهرِ امام حسین علیه السلام آنجا برود –به شرط آنکه مودّب باشد – امام حسین علیه السلام کمکش می کند.
او آنچنان حسینی بود که بوی امام حسین علیه السلام از او شنیده می شد، دلش آن چنان در محبت ایشان می سوخت که سوختن را در او احساس می کردی -رحمه الّّله علیه رحمة واسعة-
من وقتی با او آشنا شدم، با چشم خود دیدم، لذا باور کردم که صرف محبت جدّی و صادقانه و شدید اهل بیت علیهم السلام، آدم را آدم می کند؛ چون خانه ی دل را از غیر آنان خالی می سازد آنگاه، آدم آن چنان آدم می شود که صاحب دم می شود، صاحب نفس می شود. نه بد می خواهد و نه بد عمل می کند، هر محبوبی در محبت خود حاضر است و امام علیه السلام اصل و معدن و مصدر همه ی خوبی هاست. 
امام حسین علیه السلام محبّتش طعم و ذوق دیگری دارد؛ سوز دیگری دارد؛ آن چنان که دست از سر هیچ دلی بر نمی دارد، به بد و خوب هم کار ندارد. نمی سوزاند؛ آتش می زند حتی آن که را که به اختیار صورت بر می گرداند.
حتی کسانی که روی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم برگردانند، علمدارش دلهایشان را ربوده و به سوی خود بر می گرداند. خدای متعال در عوض دستان حضرتش توان دستگیری از همه ی درماندگان را به حضرتش مرحمت کرده است.