عيدانه اى از معرفت سيره علوى

 

خداى تعالى ، آن را فرونشاننده تشنگى عالمان گردانید و بهار دلهاى جویندگان فهم حقایق و مقصد و مقصود صالحان و دارویى که پس از آن دردى نیاید و نورى که با آن ظلمت نبود و ریسمانى که دستگیره هاى آن محکم است و پناهگاهى بلند و استوار و پیروزى براى هر که بدان تولّا جوید و امن و سلامت ، براى هر که بدان داخل شود و هدایت براى هر که بدان اقتدا کند و عذر خواه کسى که بدان انتساب جوید و برهان براى کسى که بدان سخن گوید و شاهد براى هر که بدان مخاصمه نماید و غلبه براى هر که آن را حجت خود سازد و نگه دارنده کسى که به آن عمل کند و مرکب براى کسى که آن را به کار دارد و نشانه براى کسى که نشانه جوید و سپر براى هر که خود را در پناه آن آرد و دانش براى هر که به خاطر سپارد و حدیث براى هر که روایت کند و حکم براى هر که داورى نماید.خطبه ۱۹۸)

ودسترسى به علوم ومعارف چنين كتابى،فقط مقدور "مَن عِندَه عِلمُ  الكتابِ"بوده و فهم لايه هاى پنهان تو درتوى آن كه هيچ، بلكه فهم درست ظاهر آن هم ميسور كسى است كه ناطق به اين كتاب صامت باشد؛لذا :براى ديگران اين بهره مندى ،به ولايت آن «مَن عِندَه عِلمُ الكتابِ » و آن"كتابُ اللهِ النّاطِق "شدنى است .

«هذَا القُرآنُ إِنّمَا هوَ خَطٌّ مَستورُ بَینَ الدَّفَّتینِ لایَنطِقُ بِلِسانِ وَلابُدَّ لَهُ مِن تَرجُمانٍ وَ إِنّما یَنطِقُ عَنهُ الرَّجالٌ». ( این قرآن ،خطی است نوشته شده که میان دو جلد  است؛ زبان ندارد تا سخن گوید ولاجرم نیازمند به کسی است که آن را گزارش  کند، واين است وجز اين نيست كه فقط عدّه كمى می توانند در باره آن سخن گویند؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۵)